چرا وابستگی های ترومایی خیلی چسبنده هستند و چرا آنها را تکرار می کنیم؟
نوشته شده توسط؛دکتر مری کاترین
۲۳اکتبر۲۰۲۳
نکات کلیدی
۱)یک وابستگی تروما در روابطی همراه با آزار،بد رفتاری یا ارعاب متناب رخ می دهد.
۲)این روابط چسبنده هستند و خروج از آنها خیلی دشوار است.
۳)موقعی می توانیم شروع به بهبود کنیم که زیست شناسی عصب وابستگی های تروما را درک کنیم.
اصطلاح"وابستگی تروما"اخیرا" عمومیت یافته است.شبیه خیلی از اصطلاحات که بطور ناگهانی برجسته می شوند،معنای وابستگی تروما نیز مبهم و نامفهوم است.
این وابستگی ها دردناک و گاهی اوقات روابط خطرناک هستند،بنابراین درک درست و فوری آنها مهم است.
طبق تعریف؛ وابستگی تروما، رشد و پیشرفت روابط احساسی قوی بین اشخاصی است که یکی بطور متناوب دیگری را آزار می دهد،تهدید می کند،با او بد رفتاری می کند یا او را مرعوب می سازد  (Dutton & Painter, 1981).
در این تعریف نکات زیادی برای  باز کردن وجود دارد.اما سه نکته هست که می خواهم به آنها توجه ویژه داشته باشید:
۱)منبع یک وابستگی تروما در هر یک از طرفین رابطه به تنهایی وجود ندارد.بلکه پویا است و با زمان،قدرت و خجالت و شرمساری تقویت می شود.
۲)در یک وابستگی تروما دو مولفه وجود دارد.مولفه اول یک  قدرت نابرابر است.این می تواند منتج از خیلی چیزها باشد.برای مثال،یک شخص ممکن است پول بیشتر،شغل با اعتبار،دوستان،پذیرش اجتماعی و غیره داشته باشد.این مولفه ممکن است در یک رابطه وجود داشته باشد و به یک بد رفتاری منجر نشود،اما وقتی که قدرت نابرابر وجود داشته باشد احتمال بروز بد رفتاری بیشتر خواهد بود.دومین مولفه بد رفتاری (بدنی،روانی،احساسی یا همه سه مورد)است که پایدار نیست اما با مهر و عاطفه قوی ترکیب می شود.قرار گرفتن در معرض ترکیب بد رفتاری و عاطفه بطرز عمیقی گیج کننده می شود و ترک رابطه را مشکل می سازد.
۳)در این تعریف هیچ چیزی بیانگر آن نیست که یک وابستگی تروما فقط می تواند در یک رابطه صمیمی رخ دهد.وابستگی های تروما می توانند بین اعضای خانواده،رئیسان،کارمندان و دوستان بوقوع پیوندند.
*چرا  روابط ترومایی را تکرار می کنیم؟
این حقیقت که ما رابطه دردناک را تکرار می کنیم  حداقل از دهه ۱۸۸۰تاکنون موضوع منازعه بین روانشناسان بوده است.چهار تئوری راجع به اینکه چرا ممکن است بطور مکرر خودمان را در وابستگی های ترومایی ببینیم  بشرح ذیل هستند.
۱)برای رسیدن به تسلط و کنترل بر موقعیت تکرار می کنیم؛ما موقعیت هایی را تکرار می کنیم که کنترل و مدیریت نکرده ایم تا به خودمان فرصتی دوباره برای کنترل و مدیریت آنها بدهیم.بطور ناخودآگاه یا امیدوار به شانسی برای کسب نتیجه متفاوت یا تجربه مجدد یک موقعیت بطریقی هستیم که بتوانیم آن را درست کرده و بهتر درک کنیم.
۲)برای اجتناب از اربابی و سلطه تکرار می کنیم.اگر چه مغزهای ما همیشه در تلاش برای یکپارچه سازی تجربه به منظور راهگشائی ایمن زندگی نرمال هستند،اما نیاز است درک کنید که گاهی اوقات ریسک یکپارچه سازی و ارزیابی معنا برای یک تجربه تا حدی بالا است.
گاهی اوقات تکرار یک تجربه خیلی آسانتر از پذیرش واقعیتی است که پشت آن است.برای مثال،تصور کنید ما تجارب زندگی اساسی توهین آمیزی داریم.در آن مورد،معنای آن برای مغزهای ما می تواند فقط سه چیز باشد:
۱)ما مشکلی داریم
۲)دنیا وحشتناک و هولناک است.
۳)همه مردم متجاوز و شیاد هستندیا تجاوزگران و بد رفتاران ما را دوست ندارند.
همه این احتمالات حزن انگیز و اندوه آور هستند،اما سومی شاید بدترین باشد بویژه اگر بد رفتاران والدین ما بوده باشند.گاهی اوقات،گشودگی برای بدرفتاری بیشتر روشی برای حفاظت از تجاوزگران اولیه ما است،بطور ساده نه بخاطر این است که می خواهیم آنها را ببخشیم،بلکه بخاطر شکست ناپذیری یعنی چیزی است که اگر انجام نمی دادیم معنا و مفهوم داشت.
۴)ما این الگوها را تکرار می کنیم چون با آنها احساس راحتی و آسودگی می کنیم،عملکرد سوء را بعنوان عملکرد سوء نمی شناسیم چون برای ما آشنا است.حتی در سطح سیستم عصبی،با آن احساس راحتی می کنیم.
ادامه دارد