نوشته شده توسط؛تراوس براد بری،۲۵اکتبر ۲۰۱۶
در این دنیا دو نوع افراد وجود دارد:کسانی که باور دارند می توانند اتفاقات را رقم بزنند و کسانی که باور دارند اتفاقات برای آنها بوقوع می پیوندند.
گروه اول اطمینان دارند که نتیجه و حاصل زندگی  و حرفه آنها کم  و بیش در دستان خودشان هست و آن را به هیچ روش دیگری نخواهند داشت.
گروه دوم بیشتر یک روش فارست گامپ(هنرپیشه ساده لوح فیلم بسیار معروفی در ایالات متحده به همین نام) را می پذیرند:آنها بدون از هیچ تلاشی در گوشه ای منتظر اتوبوس می نشینند تا آنها را جایی ببرد.
بنا به نتیجه تحقیق تیم جاج روانشناس دانشگاه فلوریدا و همکاران او؛ کسانی که احساس می کنند خودشان اتفاقات را کنترل می کنند(بیش از آنکه اتفاقات آنها را کنترل کنند) و به توانائی های خود اطمینان دارند در نهایت با هر معیار مهم سنجش عملکرد کاری،بهتر عمل می کنند.
در مطالعات جاج،این افراد که آنها را " مقتدر"می نامیم  ،کارهای ذیل را انجام می دهند:
۱)بیشتر می فروشند.
۲)سرویس مشتری بهتری تدارک می بینند.
۳)با ماموریت های جدید بهتر سازگار می شوند.
۴)سالیانه بطور متوسط 50 تا 150 درصد بیشتر درآمد کسب می کنند.
*در زمان های خوب و بد
البته،در زمان های خوشی،همه ما بر این باوریم که اعتماد به نفس بالایی داریم.اما آنچه که افراد مقتدر مطالعات تیم جاج را خواه در حال کار در کف یک فروشگاه یا در سمت های عالی مدیریتی ویژه می سازد آن است که موقعی پیشرفت سخت می شود در هم شکسته و خرد نمی شوند.
افراد مقتدر درست مانند شما در زمان های سخت احساس استرس و اضطراب شدید می کنند،اما از این اضطراب بطور متفاوت استفاده می کنند.چون بر این باورند که بر روی نتایج زندگی های خودشان کنترل دارند،لذا اضطراب آنها به تقویت احساس اشتیاق  بجای دریغ و افسوس منجر می گردد و بجای نومیدی و توقف در بیم و هراس،تحریک کننده است.
مقتدران خواه در حال مدیریت بخشی با درآمدهای رو به کاهش ،یا در معرض یک بازنگری عملکرد رنج آور یا مواجهه با طرد شدگی دیگری در پروسه شکار شغلی باشند،از برافراشتن پرچم سفید اجتناب می کنند.بلکه تلاش های خودشان را مضاعف می کنند.
*مکانیزم اثر گذاری
مقتدر موفق تر از هر کس دیگری است چون توانائی مدیریت احساسات و حفظ آرامش تحت فشار  ارتباط مستقیمی با عملکرد فرد دارد.نتیجه تحقیقTalentSmart بر روی بیش از یک میلیون نفر عیان ساخت که ۹۰درصد افراد دارای عملکرد ممتاز در زمان های استرس زا به منظور حفظ آرامش و تحت کنترل ماندن، در مدیریت احساسات خودشان مهارت دارند.
اضطراب،احساسی کاملا" ضروری است.سخت افزار مغز ما به گونه ای است که تا سطحی از اضطراب(استرس نیز نامیده می شود)را احساس نکند با دشواری برای فعالیت تحریک می شود.در حقیقت، تحت برانگیختگی تشدید شده که همراه با سطوح متوسط اضطراب است، عملکرد به اوج می رسد.
زیرکی و کیاست،مدیریت اضطراب یا استرس و حفظ آن در سطوح بهینه برای رسیدن به عملکرد عالی است.
ما همه می دانیم که زندگی تحت شرایط استرس زا دارای عوارض احساسی و بدنی جدی است.بنابراین چرا جهت اقدام برای کاهش سطوح استرس خودمان و بهبود زندگی هایمان، مشکلات خیلی زیادی داریم؟محققین Yale دریافتند که استرس شدید حجم ماده خاکستری موجود در نواحی مسئول مغز برای خود کنترلی را بطور واقعی کاهش می دهد.
با از دست دادن خود کنترلی،توانائی غلبه بر استرس را نیز از دست می دهید.در اینصورت دور نگهداشتن خودتان از موقعیت های استرس زا سخت تر می شود و حتی با احتمال بیشتری آنها را نیز برای خودتان خلق می کنید(برای مثال ،نسبت به مردم بطور افراطی واکنش نشان می دهید).نتیجه تحقیق Yaleبه ما نشان می دهد که چرا خیلی از افراد در دورهای رو به پیشرفت استرس بیشتر گیر می افتند تا اینکه بطور کامل فرسوده شوند.
کاهش تدریجی خودکنترلی بطور ویژه هنگامی ترسناک می شود که ملاحظه می کنید استرس بر عملکرد فیزیولوژی مغز اثر می گذارد و در بروز بیماری های مزمنی همانند فشار خون و دیابت سهیم می شود.علاوه بر آن استرس به این عوارض محدود نمی شود و در ارتباط با افسردگی،چاقی و کاهش عملکرد شناختی نیز هست.
ادامه دارد