...بلکه به آنها بعنوان فرصت هایی برای رشد نگاه کنید و بخاطر داشته باشید که بجای اجازه دادن برای شکل گیری تنفر از خود،خودتان را ببخشید.
*تعدیل خود گفتگویی
گام دیگر به سمت همدردی با خویشتن شامل توجه به خودگفتگویی با خویشتن است.موقعی که به خود گفتگویی منفی مشغول می شوید،از مونولوگ درونی پست و بیقدر کردن خود مانند "من بقدر کافی خوب نیستم"یا"من احمق وسبک مغزم"استفاده می کنید.این نوع تفکرات می توانند منجر به افسردگی شوند و درک تان از واقعیت را  تحریف کنند.
سعی کنید موقعی که از خودگفتگویی منفی استفاده می کنید متوجه شوید و گفته های منفی را با مثبت یا خنثی جایگزین کنید.
مثال های خود گفتگویی؛
خود گفتگویی منفی؛من بخاطر فراموش کردن کارسازی مالیات هایم احمق هستم.
خود گفتگویی مثبت جایگزین؛من مالیات ها را فراموش کردم چون به کارهای دیگری مشغول بودم.چنین اشتباهی از من مرد بدی نمی سازد.
خود گفتگویی منفی؛دوستانم در خفا از رفتارم متنفرند.
خود گفتگویی مثبت جایگزین؛من از داشتن دوستان حامی سپاسگزارم و گام هایی برای تقویت آن دوستی ها برمی دارم.
خود گفتگویی منفی؛رابطه ام در حال فرو ریختن است و درمانگری هم اتلاف وقت است.
خود گفتگویی مثبت جایگزین؛هنوز زمانی برای ترمیم رابطه ام وجود دارد،درمانگری ممکن است برای رشد به من کمک کند.
خود گفتگویی منفی؛غفلت امروز من از ورزش به معنای تنبلی و ناسالم بودنم هست.
خود گفتگویی مثبت جایگزین؛من امروز وقت و انگیزه ای برای ورزش کردن نداشتم. می توانم زمان دیگری ورزش کنم و امروز به بدنم استراحت بدهم.
از خود گفتگویی بجای تخریب برای تشویق خودتان استفاده کنید.به گونه ای  با خود گفتگو کنید که گویا در حال توانمند سازی و تسلی دادن به عزیزی هستید.
*کمک به فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جهت تمرین همدردی با خویشتن
اگر با کسی زندگی می کنیدکه به اختلال شخصیت وسواسی مبتلا است،او را برای مقابله با قضاوت های منفی در مورد خودش تشویق کنید.برای مثال،اگر رکورد ورزش دو را نشکند،به او یادآوری کنید که رکورد فعلی او تا حد زیادی گیرا و اثر گذار است.به او امکان دهید تا بداند که همیشه زمانی برای رشد وجود دارد.اینگونه رفتار ممکن است کمک کند تا از تفکر"همه یا هیچ"دور شده و یادآوری کند تا نسبت به خودش همدردی کند.
می توانید او را برای ملحق شدن به شما در تمرینات مدیتیشنی که بطور ویژه بر خود مهربانی تمرکز می کنند نیز تشویق کنید.
توصیه۳؛مدیریت احساسات
بر اساس نتیجه تحقیقی در سال ۲۰۱۵که عملکرد احساسی افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی را بررسی کرده بود،این اختلال توام با سطوح بالای احساسات منفی مانند نومیدی و نیز مشکلات شناسائی و پذیرش احساسات است.
بنابراین،اگر دارای اختلال شخصیت وسواسی هستید،تمایل برای پنهان کردن احساسات معین بویژه احساسات منفی مشابه شرمساری،خشم یا ترس غیر معمول نیست.ممکن است حتی موقعی سایر مردم آن احساسات را بروز می کنند احساس ناراحتی و ناخوشایندی کنید.لکن، بمرور زمان فرو نشاندن احساسات  نیز به مشکلاتی مانند فوران های خشم و اپیزودهای غم افزا و افسرده ساز منجر می گردد.چند روش برای مدیریت بهتر احساسات تان بشرح ذیل هستند:
۱)شناسائی احساسات،بیاموزید که بجای انکار آنچه که احساس می کنید،احساسات خود را شناسائی کنید‌.ممکن است شروع به آموختن برای شناخت علائم فیزیکی احساسات خود کنید.احتمالا" موقعی خشمگین هستید احساس می کنید که فک تان سفت شده است،یا شاید وقتی اندوهگین هستید احساس افسردگی و پژمردگی می کنید.
۲)پذیرش احساسات،این می تواند دشوار باشد،بویژه اگر به حفظ آرامش خود افتخار می کنید.اما در واقع هر کسی رنجی از احساسات را تجربه می کند و هر احساسی از غم تا خشم و شرمساری نرمال است.این احساسات از شما شخص ضعیفی نمی سازد.
۳)حل مساله،آنچه  که پریشان و نگران تان می سازد را شناسائی کنید.شاید سر کار اشتباهی کردید و برای نادیده گرفتن جزئیات از خودتان خشمگین باشید.آیا برای رفع و رجوع علت ریشه ای مشکل هیچ کاری می توانید انجام دهید؟یا شاید مشاجره ای با شریک تان موجب شده است تا احساس خستگی و افسردگی کنید.برای ترمیم شکاف بین هر دو نفرتان چه کاری می توانید انجام دهید؟
۴)ارزیابی مجدد موقعیت،اینطور نیست که هر مشکلی راه حلی داشته باشد.در برخی موارد، بطور ساده امکان دارد نیاز باشد تا موقعیتی را پذیرفته و دوباره ارزیابی کنید.تصور کنید که از برنامه روزانه خود عقب افتاده اید و اکنون هیچ زمانی برای دوی روزانه  ندارید.آیا در کل  از دست دادن این تمرین مهم است؟ به هر حال شاید بدنتان نیاز به استراحت داشت.ارزیابی مجدد مشکلات می تواند موجب قضاوت درست در مورد اهمیت آنها گردد و  از فاجعه سازی جلوگیری کند.
ادامه دارد