۳)یک تمرین تمرکز حواس را بیازمایید
افراد در حین تجربه یک حادثه حمله پانیک یا اضطراب، احساس می کنند که از دنیای پیرامون خودشان جدا می شوند.تمرین تمرکز حواس روشی عظیم برای متمرکز کردن دوباره توجه و برگشت به دنیای واقعی است.
در این زمینه ،برخی از تکنیک های تمرکز حواس برای آزمودن با همدیگر بشرح ذیل هستند:
۱-۳)کف زیر پاهایتان را احساس کنید
جاذبه یک سفر است.چون نمی توانیم بر هر چیزی بلادرنگ متمرکز شویم، بطور نمونه، توجه انتخابی ما نمی تواند چیزهایی مشابه احساس کف زیر پاهایمان یا صندلی باشد که روی آن نشسته ایم.بنابراین،از دوستتان بپرسید،آیا می تواند به اتفاق شما  یک لحظه فقط به دنیای فیزیکی که او را نگهداشته است توجه کند.
۲-۳)تمرکز بر تنفس
تمرکز بر تنفس می تواند ذهن را آرام و تفکرات رقابتی را کاهش دهد.سعی کنید به مدت ۵ثانیه نفس را فرو برید و سپس برای ۵ثانیه خارج کنید.تا حدی که نیاز است این تمرین را تکرار کنید.
۳-۳)به دنیای پیرامون خود گوش فرا دهید
توجه دوست خود را به یک موزیک یا صدای تکراری معطوف کنید.فقط مطمئن شوید که کند و تسکین دهنده،شبیه وزوز یک هیتر یا صدای یک تکه پیانوی ملایم باشد.تکرار و تداوم می تواند خیلی تسلی بخش باشد.
۴-۳)مدیتیشن
مدیتیشن ارزش اعتیاد را دارد.روش عظیمی برای کاهش استرس و تسکین اضطراب است.از دوست خود بخواهید در ۱۰دقیقه مدیتیشن خاموش یا شبیه سازی هدایت شونده مشارکت کند.
۴)نقش پشتیبانی خود را تعیین کنید
برای پشتیبانی از یک فرد مبتلا به اضطراب،تعداد زیادی نقش برای بعهده گرفتن وجود دارد.
موقعی که عزیزان ما پریشان و مضطرب هستند، اغلب  نیاز دارند که از طریق شاد کردن حواس شان را پرت کنیم،بوسیله گوش دادن و تضمین در دسترس بودن خودمان با آنها باشیم،یا با آنچه می توانیم انجام دهیم به آنها کمک کنیم.
برخی از مثال ها بسته به نوع نقش پشتیبانی بشرح ذیل هستند.
۱-۴)پرت کردن حواس
موقعی حواس کسی را پرت می کنید،می توانید روش هائی برای رهائی ذهن او از اضطراب عرضه کنید.
یک فیلم با هم تماشا کنید.
با هم به یک کلاس یوگا بروید.
مقداری خوراکی برای خوردن تهیه کنید.
۲-۴)انجام کار
موقعی که کاری انجام می دهید،بطور  مستقیم اقدام می کنید.
من کمک می کنم تا کمد لباس تان را سازماندهی کنید.
من درمانگر واقعا" خوبی دارم،می توانم برای شما تقاضای یک دیدار کنم؟
می خواهم برای شما یک پیتزا بخرم.
۳-۴)وجود داشتن(بودن)
وجود داشتن  بطور ساده می تواند به معنای اجازه دادن به آنها جهت اطلاع از این حقیقت باشد که همیشه در خدمت شان هستید.
آیا می خواهید راجع به آن گفتگو کنید.
آیا از من می خواهید بطور گذرا بازدید کنم؟یا می خواهید چهره به چهره گفتگو کنم؟
شما سربار نیستید و همیشه حامی تان هستم.
*چگونگی کمک نکردن به کسی که اضطراب دارد
اکنون که می دانید برای کمک به یک دوست چه کاری انجام دهید،آنچه نباید انجام دهید نیز بشرح ذیل هستند.
۱)با سوالات بار زیادی بر آنها اعمال نکنید
فقط کنجکاوی راجع به آنچه دوست تان احساس می کند طبیعی است.اما بمباران او با سوالات می تواند مضمحل کننده و طاقت فرسا باشد.
شخصی که در معرض حمله پانیک قرار گرفته است از قبل دچار بحران است.لذا امکان دارد که فراخواندن مهارت های عملکرد اجرائی جهت جواب دادن  به سوالات تان برای او مشکل باشد.
بنابراین،یک دوست حامی باشید،به او استراحت بدهید.  و موقعی که آماده است، شانسی برای گفتگو بدهید.
۲)به آنها نگوئید که چگونه باید احساس کنند
معمولا" موقعی برای گفتگو با عزیزان خود که در حال تجربه احساس دردناکی هستند می کوشید،تمام تلاش تان جهت رهائی آنها از احساس درد است.
اما حتی اگر مهربان و با حسن نیت باشید،این به دوستتان و آنچه احساس می کند کمک نخواهد کرد.
سر آخر یا احساس ناتوانی می کند یا  از طریق فرآیند مباحثه در خصوص ایده هایش در احساسات خود مصمم می شود.
 نمی خواهید که گفتگوی با بشاشت خیرخواهانه تان به عدم توافق مبدل گردد.بنابراین نگوئید چگونه باید احساس کند.
۳)با هم نشخوار فکری نکنید
 بین تایید دوستتان و توانمند سازی او تفاوتی وجود دارد.باید از آنچه که برخی روانشناسان "هم نشخوار فکری" می گویند اجتناب کرد.
در حالیکه همدل بودن با اضطراب دوست تان،از طریق اجازه دادن به او برای پی بردن به این حقیقت که سختی وضعیتش را درک می کنید مهم است.ولی حائز اهمیت است که با بدترین سناریوهای خود نیز موجب سوخت گیری اضطراب او نشوید.
ادامه دارد
منبع:Source: greatist.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور