*خیلی از افراد دیگر همانند شما احساس ناشی گری و دستپاچگی می کنند.موقعی که از نظر اجتماعی مضطرب هستید،می تواند اینگونه بنظر برسد که هر کس دیگری یک برونگرای مملو از اطمینان و دلگرمی است.اما چنین نیست،برخی مردم در پنهان کردن احساس خود نسبت به دیگران بهتر هستند.اما افراد درونگرای زیادی هستند که همانند شما در حال کشمکش با عدم اعتماد به نفس و شک نسبت به خویش هستند.فرد بعدی که ملاقات می کنید احتمال دارد دقیقا"راجع به چیزهایی که شما به آنها فکر می کنید نگران باشد.
مردم خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنید گذشت و اغماض می کنند.در ذهن شما،هر ایده ای در خصوص انجام کار یا گفتن سخنی شرمسار کننده در انظار عمومی وحشتناک است.اطمینان دارید که هر فردی در مورد شما قضاوت می کند.اما در حقیقت،خیلی غیر محتمل است که مردم به یک لغزش اجتماعی توجه خیلی زیادی کنند.هر کسی در موقعیتی آن را مرتکب شده است بنابراین،اکثرا" از آن صرفنظر کرده و می گذرند.
*آموختن برای پذیرش خویشتن
موقعی که شروع به درک این حقیقت کردید که مردم در حال موشکافی و قضاوت در خصوص هر گفتار و کردار شما نیستند،بطور اتوماتیک کمتر احساس دستپاچگی اجتماعی می کنید.اما هنوز اثر روشی که راجع به خود احساس می کنید وجود دارد.اکثر اوقات،ما بدترین منتقدان خودمان هستیم. نسبت به غریبه ها خیلی بیشتر به خودمان سخت می گیریم،مردم به کنار،خودمان دغدغه مند و نگرانیم.
آموختن برای  پذیرفتن خویشتن یک شبه اتفاق نمی افتد،بلکه نیازمند تغییر تفکر است.
برای محبوب بودن نیازی نیست که کامل و بی عیب باشید.در حقیقت،عیوب و دمدمی مزاجی های ما می توانند موجب محبوبیت و عزیزی ما گردند.حتی ضعف های ما می توانند ما را به دیگران نزدیک کنند.موقعی شخصی راجع به آسیب پذیری های خود صادق و باز باشد،چنین وضعیتی یک تجربه پیوند دهنده و الفت ساز است بویژه اگر قادر باشید که به خود بخندید.اگر بتوانید با خوشحالی و خرسندی ناشی گری ها ونقص های خود را بپذیرید،احتمالا" در می یابید که دیگران هم آنها را می پذیرند.امکان دارد که بدان خاطر شما را بیشتر دوست داشته باشند!
 اشتباهات نرمال هستند.هر کسی اشتباهاتی مرتکب می شود؛اشتباه بخشی از انسان بودن است.بنابراین موقعی که اشتباهی مرتکب شده و کاری درست از آب در نمی آید سخت گرفتن به خود را متوقف سازید.ارزش شما از کامل بودن سرچشمه نمی گیرد.اگر ترحم و مهربانی نسبت به خود را مشکل می یابید،سعی کنید به اشتباهات خود مانند اشتباهات یک دوست بنگرید.به او چه چیزی می گوئید؟اکنون از توصیه خود به دوستتان پیروی کنید.
خود ارزیابی های منفی شما ضرورتا" منعکس کننده واقعیت نیستند.در حقیقت،آنها بطور ویژه بیانگر واقعیت نیستند اگر :
۱)خود را به نام هایی مانند "بی ارزش"،"احمق"،"رقت انگیز" و غیره صدا می زنید.
۲)خود را بخاطر همه کارهایی که باید و نباید انجام می دادید خیلی سرزنش می کنید.
۳)یک رویداد را مبنای نتیجه گیری  کلیشه ای و کلی کرده و قضاوت می کنید.برای مثال،اگر کاری مطابق برنامه ریزی پیش نرفت،به خود می گوئید که هرگز کارها را درست انجام نمی دهید،یک وامانده و شکست خورده هستید،یا همیشه دچار اشتباهات فاحش شده و ضایع می شوید.
موقعی که چنین تفکرات تحریف شده ای دارید،توقف و به چالش کشیدن آگاهانه آنها حائز اهمیت است.وانمود کنید که یک ناظر شخص ثالث بیطرف هستید،سپس از خود بپرسید که آیا روش های دیگری برای نگریستن به موقعیت وجود دارد.
*ساخت مهارت های اجتماعی بصورت گام به گام
بهبود مهارت های اجتماعی مستلزم تمرین است.درست همانطویکه بدون از مقداری تلاش انتظار ندارید که در گیتار زدن ماهر شوید،انتظار نداشته باشید که بدون از صرف زمان نیز از نظر اجتماعی راحت و آسوده شوید.بدان معنا است که می توانید از گام های کوچک شروع کنید.با گام های خرد به سمت اجتماعی تر و مطمئن تر شدن گام بردارید،سپس موفقیت های ناشی از آنها را شالوده دستاوردهای بعدی قرار دهید.
به کسی که در خیابان از کنار او عبور می کنید لبخند بزنید.
در طول روز با هر کسی مواجه می شوید احوال پرسی کنید.
از فردی یک سوال اتفاقی بپرسید(برای مثال،در یک رستوران،بپرسیدآیا قبلا" اینجا آمده اید؟،چه کسی صحبت می کند؟)
مکالمه ای را با یک صندوق دار،پذیرش گر،پیش خدمت یا فروشنده مهربان آغاز کنید.
*چگونه با بزرگترین ترس های اجتماعی خود مواجه شوید
در خصوص موقعیت هایی که واقعا" برای شما ترسناک هستند،باید  با ترس های خود به روشی تدریجی مواجه شوید،با موقعیت های استرس زای جزئی شروع و مهیای مواجهه با سناریوهای اضطراب آور شوید.به این پروسه بعنوان یک نردبان متحرک با هر پله کمی استرس زاتر از پله قبل بیندیشید.تا تجربه مثبتی با پله زیر نداشته باشید به پله بالاتر نروید.
ادامه دارد
 منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور