۴)آیا احساس می کنید نمی توانید برنده شوید.هر چه می گوئید یا انجام می دهید برمی گردد و بر ضد خودتان بکار می رود؟آیا احساسی شبیه آن دارید که انتظارات عزیزتان بطور پیوسته تغییر می کند،بنابرابن هرگز اطمینان ندارید که چگونه صلح و آرامش را حفظ کنید؟
۵)آیا هر مشکلی همیشه  بواسطه خطای شما است؟آیا بطور پیوسته برای کارهایی مورد انتقاد قرار گرفته و سرزنش می شوید که حتی به روشنی قابل درک نیستتد؟آیا شما را متهم به سخنان و اعمالی می کند که هرگز نگفته یا انجام نداده اید؟آیا هر وقت تلاش می کنید توضیح داده و یا به شریک خود دوباره اطمینان دهید احساس می کنید که درک نمی شوید؟
۶)آیا احساس می کنید با ترس،احساس گناه یا رفتار بیدادگرانه بر شما اثر می گذارد؟آیا موقعی فکر می کند که خوشحال نیستید یا می خواهید او را ترک کنیدشما را تهدید می کند،ناگهان بیش از اندازه خشمگین می شود،بطور مهیج عرض حال کرده یا کارهای خطرناک می کند ؟
اگر جوابتان به اکثر این سوالات"بله"است ،شریک زندگی یا عضو خانواده تان ممکن است دارای اختلال شخصیت مرزی باشد.
*برای کمک به فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی،ابتدا از خودتان مراقبت کنید
هنگامی که یک عضو خانواده یا شریک زندگی دارای اختلال شخصیت مرزی است،اکثر اوقات گرفتار شدن در تلاش های قهرمانانه برای خرسند ساختن و تسکین دادن او خیلی آسان است.امکان دارد بخش زیادی از انرژی خود را به هزینه نیازهای احساسی خویش صرف فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کنید.اما این دستورالعملی برای خشم و تنفر،افسردگی،فرسودگی روانی و حتی بیماری جسمی است.
موقعی که از نفس افتاده و تحت فشار استرس زجر آور باشید نمی توانید به دیگری کمک یا از روابط خشنود کننده ،پایدار لذت ببرید.همانند قرار گرفتن در یک موقعیت پرواز اضطراری،ابتدا باید ماسک اکسیژن خودتان را بزنید.
از وسوسه برای انزوا و گوشه گیری دوری کنید.حفظ ارتباط با خانواده و دوستان را که به شما احساس خوب می دهد اولویت خود سازید.
شماحق برخورداری از یک زندگی را دارید و برای داشتن آن تشویق می شوید!به خود اجازه دهید تا سوای ارتباط با شخص مبتلا به اختلال شخصیت مرزی یک زندگی داشته باشید.صرف زمان برای ریلکس سازی و سرگرمی خویش خودپسندی نیست.در اینصورت،وقتی به رابطه با بیمار اختلال شخصیت مرزی خود برمی گردید، هر دو از روشن بینی و دیدگاه فکری بهبود یافته سود می برید.
به یک گروه پشتیبانی برای اعضای خانواده اختلال شخصیت مرزی بپیوندید.ملاقات با کسانی که آنچه را در حال تجربه هستید درک می کنند می تواند خیلی اثرگذار باشد.اگر نتوانید یک گروه پشتیبانی را شخصا" در منطقه خود بیابید،می توانید به یک انجمن اختلال شخصیت مرزی آنلاین برای پیوستن بیندیشید.
از سلامت جسمی خود غفلت نکنید.هنگامی که گرفتار یک رابطه پر رویداد و مهیج هستید،خورد و خوراک سالم،ورزش و خواب کافی می توانند به سهولت کنار گذاشته شوند.تلاش کنید از افتادن در این دام اجتناب ورزید.موقعی که سالم هستید و خوب استراحت می کنید،بهتر قادرید استرس را رفع و رجوع کرده و احساسات و رفتار خودتان را کنترل کنید.
مدیریت استرس را بیاموزید.مظطرب و آشفته شدن در ارتباط با رفتار مشکل ساز فقط خشم و تشویش عزیزتان را افزایش می دهد.با تمرین از طریق ورودی حسی،می توانید  تسکین استرس را بیاموزید و هنگامی که تحت فشار قرار می گیرید آرام و ریلکس بمانید.
*قانون سه سی(C)را بخاطر بسپارید
خیلی از دوستان و اعضای خانواده اغلب احساس گناه کرده و خودشان را برای رفتار مخرب شخص مبتلا به اختلال شخصیت مرزی سرزنش می کنند.ممکن است بپرسید چه کاری کردید که خیلی خشمگین شد،بپندارید که بطریقی سزاوار بد رفتاری هستید،یا احساس کنید که برای هر قصور یا ناموفق بودن پروسه درمان مسئول هستید.
اما مهم است بخاطر بیاورید که شما مسئول شخص دیگر نیستید.فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی خود مسئول اعمال و رفتار خویش است.
سه قانون(C)عبارتند از:
من علت( cause) آن نبودم.
من نمی توانم او را درمان( cure) کنم.
من نمی توانم آن را کنترل ( control)کنم.
*ارتباط با فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی
ارتباط بخش کلیدی هر رابطه ای است،اما برقراری ارتباط با شخص دارای اختلال شخصیت مرزی می تواند بطور ویژه چالش برانگیز باشد.افرادی که در ارتباط نزدیک با یک بزرگسال مرزی هستند گفتگو با او را به مشاجره با یک کودک خردسال تشبیه می کنند.مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی  در فهم زبان بدن یا درک محتوای غیر کلامی مکالمه دچار مشکل هستند.
ادامه دارد
 منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور