افسردگی خفیف و متوسط
افسردگی های متوسط و خفیف عمومی ترین نوع افسردگی هستند. بیش از احساس غم و اندوه ساده،اثرات افسردگی خفیف می تواند در زندگی روزانه اختلال ایجاد کند و انگیزه و لذت را از فرد سلب کند.چنین اثراتی در افسردگی متوسط می تواند تقویت گردد و منجر به  زوال عزت نفس و اطمینان شود.
*افسردگی خفیف،عود کننده(افسرده خویی)
افسرده خویی یک نوع افسردگی" درجه پایین" مزمن است.در این حالت اغلب روزها احساس افسردگی ملایم تا متوسط می کنید اگر چه ممکن است دوره های کوتاه خلق و خوی نرمال هم داشته باشید.
اثرات افسرده خویی به قدرتمندی اثرات افسردگی عمده نیستند،اما برای یک زمان طولانی (حداقل دو ساله)ادامه می یابند.
برخی افراد نیز دوره های افسردگی عمده را در بالاترین سطح افسرده خویی معروف به افسردگی مضاعف تجربه میکنند.
اگر از افسرده خویی رنج می برید،ممکن است احساس کنید که همیشه افسرده هستید.یا  فکر کنید که خلق و خوی افسرده دائم شما تنها سبک زندگی تان هست.
*افسردگی عمده
افسردگی عمده نسبت به افسردگی خفیف و متوسط کمتر عمومیت دارد و با اثرات شدید و بیرحمانه توصیف می شود.
افسردگی عمده ای که درمان نشود بطور نمونه تا حدود شش ماه ادامه می یابد.
برخی افراد در عمر خود فقط یک فقره افسردگی واحد را تجربه می کنند،اما افسردگی عمده می تواند یک اختلال عود کننده باشد.
*افسردگی نابهنجار
افسردگی نابهنجار یک نوع فرعی عمومی افسردگی عمده با یک الگوی اثر ویژه است.چون به برخی درمان ها و داروها نسبت به دیگران بهتر واکنش نشان می دهد،بنابراین،شناسایی آن می تواند سودمند باشد.
مبتلایان به افسردگی نابهنجار در واکنش به رویدادهای مثبت همانند هنگام دریافت اخبار خوب یا بیرون رفتن با دوستان یک بهبود خلق و خوی موقتی را تجربه می کنند
اثرات دیگر افسردگی نابهنجار شامل اضافه وزن،افزایش اشتها،خواب خیلی زیاد،احساس سنگینی در بازوان و ساق پاها و حساسیت نسبت به طرد شدگی می باشند.
*اختلال عاطفی فصلی(SAD)
برای برخی افراد،ساعات کاهش یافته  نور روز در زمستان به شکلی از افسردگی معروف به اختلال عاطفی فصلی منتهی می شود.اختلال عاطفی فصلی در حدود ۱تا۲درصد جمعیت بویژه زنان و جوانان را متاثر می سازد.این اختلال می تواند موجب شود تا احساسی کاملا" متفاوت با فردی داشته باشید که در تابستان بودید.نومیدی،غم،عصبی و هیجان زدگی ،استرس و عدم علاقه به دوستان یا فعالیت هایی که بطور نرمال دوست داشته اید از اثرات این نوع اختلال هستند.اختلال عاطفی فصلی معمولا" در پاییز یا زمستان که روزها کوتاه ترمی شوند شروع می شود و تا روزهای روشنتر بهار باقی می ماند.
  *دلایل افسردگی و فاکتورهای خطرناک
در حالیکه برخی بیماری ها دارای یک علت پزشکی ویژه هستند،در نتیجه درمان آنها سر راست است ولی افسردگی بمراتب پیچیده تر است.داروهای معینی مانند باربیتورآتها،کورتیکواسترویید،بنزودیازپین ها ،مسکن های شبه افیونی و داروهای فشار خون ویژه می توانند در برخی افراد اثرات افسردگی را تحریک کنند،همچنانکه کم کاری غده تیروئید نیز می تواند چنین اثری داشته باشد.اما،بطور عمومی تر،افسردگی بواسطه ترکیبی از فاکتورهای بیولوژیکی،روانی و اجتماعی بوجود می آید که می تواند بطور وسیعی از شخصی به شخص دیگر تغییر کند.
برخلاف آنچه که ممکن است در آگهی های تلویزیونی دیده باشید،در مقالات روزنامه ها خوانده باشید یا شاید حتی از یک دکتر شنیده باشید،افسردگی  فقط نتیجه عدم بالانس شیمیایی مغز یعنی برخورداری از مقدار خیلی زیاد یا خیلی کم یک ماده شیمیایی درون مغز نیست که بسادگی بتوان آن را با دارو درمان کرد.
فاکتورهای بیولوژیکی با اطمینان می توانند در بروز افسردگی ایفای نقش  کند که  شامل التهاب،تغییرات هورمونی،مسدود سازی سیستم ایمنی،فعالیت غیر نرمال در بخش های معین مغز،کمبودهای تغذیه ای، و جمع شدگی سلول های مغزی هستند.اما فاکتورهای اجتماعی و روانی مانند ضربه روحی پسا آسیب،سوء استعمال مواد،انزوا،عزت نفس پایین و گزینش های سبک زندگی نیز می توانند نقش عظیمی ایفا کنند.
  *فاکتورهای خطرناکی که می توانند فرد را برای ابتلا به افسردگی مستعدتر سازند.
افسردگی در اکثر اوقات بجای یک عامل منفرد از عوامل ترکیبی ناشی می شود.برای مثال،اگر یک طلاق را تجربه کرده اید،مبتلا به یک عارضه پزشکی تشخیص داده شده باشید،یا شغل خود را از دست داده باشید،استرس می تواند شما را به نوشیدن الکل بیشتر تحریک کند که این نیز به نوبت می تواند موجب کناره گیری از دوستان و خانواده گردد.در نتیجه این فاکتورهای ترکیبی افسردگی را تحریک می کنند.
ادامه دارد
 منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
افسردگی ,عزت نفس,افسردگی فصلی,افسرده خویی,استرس