گاهی آدم زحمتی می کشد ,عاشقانه مطلبی را تهیه و یا پیشنهادی را تنظیم می کند, به برکت تکنولوژی دنیای امروز آن را در کسری از ثانیه با جمع کثیری در فواصل جغرافیایی دور و نزدیک به امید مورد استفاده قرار گرفتن هم به اشتراک می گذارد.
اگرچه بخاطر تفاوت برداشت ها,تفکرات و سلایق مختلف بطور منطقی انتظار ندارد که همه به یک طریق و در خوشبینانه ترین حالت همان حس خاص نویسنده را نسبت به موضوع یا پیشنهادداشته باشند به صورتی که گاه عکس العملی نشان دهند که الهام بخش و تحریک کننده ادامه راه صاحب اثر نیز باشد.
اما وقتی مشاهده می شود که در فضای واقعی بین جمعی متفاوت اغلب هم با سواد و منصب دار طرح همان مطلب درج شده در فضای مجازی موجب می شود تا نگاهها بطرز شگفت انگیزی به سمت گوینده متمرکز و کل جمع سراپا گوش شوند,حتی گاهی  جانانه هم تشویق کنند,دیگر حجت تمام می شود که برخی از این مشکل بخاطر ماهیت فضای مجازی و محرومیت فرد صاحب اثر در آن از عوامل معجزه آسای ارتباطی موجود در فضاهای واقعی است.
اما از این موضوع که بگذریم وقتی انسان احساس قلبی خود را نسبت به موضوع یا فردی بیان می کند,بالطبع در عالم انسانیت انتظار دریافت فیبدکی دارد,ولی با کمال تعجب به دلایل مختلف مورد کم محلی قرار می گیرد!!!
این دیگر گمان نمی رود ناشی از تفاوت فضاهای مجازی و حقیقی باشد,بلکه به قول آقای غلامی طنزپرداز کشورمان از نگاه تبعیض آمیزو یکسو نگرانه برخی به عده ای دیگر بعنوان "کر زن کهنو"نشأت می گیرد که لابد درخصوص  هیچ هنر و حتی احساسی از او نبایدعکس العمل نشان داد,زیرا قرار نیست تحت هیچ شرایطی دیده شود!!!
شگفتا که امروز چنین نگاهی نه فقط در فضای مجازی بلکه از صدر تا ذیل مملکت در فضاهای واقعی و در عرصه های مختلف به درد جانسوز فرهنگ  مبدل شده است که سرمایه های انسانی مملکت را بطرز بسیار مخاطره آمیزی بتدریج تباه می سازد.
این در حالی است که اندک اراده خیرخواهانه و دلسوزانه ای هم برای درمان این درد علی رغم صدای بلند مدعیان مشاهده نمی شود!!!
به امید حاکمیت عدالت و استاندارد بجای بیعدالتی و استانداردهای چندگانه
غریب واحدی پور
14تیر96