از جمله مزیت های خدادادی نسل من گذراندن دوران کودکی و نوجوانی در فضای انقلابی سال های نیمه دوم دهه پنجاه و دفاع مقدس دهه شصت بود,بطریقی که شخصیت اکثریت قریب به اتفاق هم نسلان و بویژه خود من متأثر از فضای برادری و برابری آن دوران است.
لذا,اکنون هم علی رغم گذر سال ها و دهه ها از آن زمان بیت الغزل عذاب وجدان هایم اغلب مربوط به لغزش های آگاهانه و غیر آگاهانه احتمالی از اصول به سمت وادی های خطرناک رفیق بازی,تعصب جغرافیایی,قومی و نژادی است.
صد البته از عجایب روزگار هم این است که کارگردان ریزبین خلقت مرا مأمور به ایفای نقش در جغرافیایی کرده است که تابلوی مینیاتوری رنگارنگی از اقوام و نژادهای مختلف است.
 بدیهی است که همواره عملکرد و رفتارهای سوگیرانه برخی مدعیان نیز بدجوری عذابم می دهد,اما از همه بدتر این است که با گذر سال ها و دهه ها از دوران آرمانی انقلاب و جنگ اگرچه انتظار این بود که پیشرفت جامعه در زمینه های مختلف بویژه رشد میزان سواد و گسترش تحصیلات عالی و تکمیلی و دعوت های مکرر به تقوی از تریبون ها و رسانه های متنوع و پرقدرت مانع از کمرنگی آن آرمان های متعالی برابری و برادری گردند,ولی هر روز که می گذرد به دلایل مختلفی از جمله رشد بی رویه نفاق ,عدم صداقت برخی متولیان ,ضعف قانون و رفتار سلیقه ای مجریان و فراتر از این موارد محدودیت منابع از جمله فرصت های شغلی موجب گردیده است تا بخش عظیمی از مردم با سلب اعتماد از نهادها و مراکز قانونی دوباره به سمت و سوی نهادهای سنتی همانند قوم ,قبیله و تیره و تبار گرایش پیدا کنند.
از اینرو,چنین وضعیتی نه فقط ممکن است برای امثال منی عذاب آور باشد بلکه در صورت عدم چاره اندیشی اساسی استمرار آن در طولانی مدت وضعیت را بمراتب بغرنج تر و برای بسیاری از ساکنان مناطق کوچک که دارای ترکیب جمعیتی قومی و قبیله ای هستند زندگی را عذاب آور و استرس زا تر می کند.
زیرا قومی و قبیله ای شدن شورا ,گزینش ها و سایر مزایا و امتیازات سنگ بنای شایسته سالاری و برابری و برادری را ویران می کند,نشان به آن نشان که بسیج قدرت جهت گیری نشده قبیله بوسیله دلسوزان درب نهاد پارلمان شهری را گاه بر روی چه کسانی که نگشوده و در مقابل چه نخبه گانی را نیز از عرصه خدمت دور نکرده است!!
بگذارم و بگذرم که اکنون گاه حتی لایک,کامنت و تعریف و تمجید از آثار و شخصیت ها در فضای مجازی رنگ خون و نژاد به خود می گیرد,تازه این اول ماجرا است در صورت درمان نشدن درد, به هرچه هست برای برادر ,اگر چیزی ماند برای پسر عمو و درنهایت ته مانده برای دیگران هم خواهیم رسید!!
پس,تا دیر نشده است دلسوزان به خود آیند و بعنوان مسکن درد قبل از اقدام درمانگران ملی توأم با برگزاری محافل قومی و قبیله برای روشنگری و فرهنگ سازی حداقل با تشکیل لویی جرگه های فراطایفه ای متشکل از نخبه گان دلسوز طوایف و قبایل گوناگون از فاجعه پیشگیری کنند.
واقعا" که ناگهان چقدر زود دیر می شود