دونالد ترامپ در اولین روزهای شروع دوره ریاست جمهوری برگشت از سیاست های هشت سال گذشته را آغاز کرده است.اما با توجه به روابط آمریکا با جهان بنظر می رسد که ترامپ خیلی رادیکال تر است.روشن است که او در قول و عمل در حال دور شدن از ایده قرار گرفتن آمریکا در مرکز یک نظم بین المللی مبتنی بر قانون و باز است.این برگشتی 70ساله از سیاست خارجی آمریکا است.
*اصول سه گانه
جسکا متیوز در مقاله ای راجع به بازبینی سوابق نیویورک خاطرنشان کرده است که از سال 1945آمریکایی ها از هر دو حزب سه اصل را پذیرفته اند.اول اینکه,امنیت آمریکا بوسیله اتحادهای عمیق و وسیع آن در پیرامون دنیا تأمین می شود.دوم اینکه,یک اقتصاد جهانی باز بازی صفر ویک نیست بلکه بیشتر به آمریکا امکان رونق گرفتن و به دیگران امکان رشد را می دهد.سوم اینکه,اگر چه تحمل,مدیریت و یا امکان مواجه شدن با دیکتاتوری محل بحث و مناقشه بود ولی نسبت به دموکراسی و مزیت های آن اعتقاد راسخ وجود داشت. متیوز یادآوری می کند که از روز اول حضور ترامپ در مسند ریاست جمهوری تاکنون چنان بصورت شدیدا"ناشیانه ای به این نگرش ها تاخته است که دنیا را در مقابل آمریکا قرار داده است.
باملاحظه بزرگی تغییر سیاسی,ارزش یادآوری دارد که چرا آمریکا از روز نخست این روش "نگاه به بیرون"را پذیرفت. همچنان که نایجل هملتن در کتاب عالی خود بنام"فرمانده کل قوا"شرح می دهد همه چیز از فرانکلین روزولت آغاز شد.قبل از سال 1943در حالیکه هنوز پیروزی دور از دسترس بنظر می رسید,روزولت شروع به تصور یک نظام بین المللی پس از جنگ کرد.هملتن بطور برجسته ای پیش بینی,عزم و مهارت روزولت را در ایجاد یک نظم بین المللی جدید توضیح می دهد.
هیچ یک از متحدین کلیدی زمان جنگ روزولت خیلی علاقه مند به روش او نبودند.جوزف استالین یک کمونیست مستبد با خیلی از ایده هایش مخالفت می کرد و وینسون چرچیل متعصبانه و غیر قابل انعطاف متعهد به ادامه حاکمیت بریتانیا بر امپراطوری وسیع اش بود.روزولت چیز متفاوتی می خواست,او قصد برقراری صلحی با دوام را داشت که بدان طریق آزادی بتواند شکوفا شود.آن به معنای تسلیم بدون شرط آلمان و ژاپن بود تا به خطاهای فاشیزم و میلیتاریزم اذعان کنند.و به معنای دادن استقلال به آسیا و آفریقا توسط بریتانیا و فرانسه بود.روزولت از نظام بهره کشی مستعمراتی متنفر بود و  باور داشت که در نهایت به شرایط منتهی به جنگ و انقلاب منجر می گردد.او همچنین بجای سیستم حمایتی زیانبار از تولیدات داخلی خواهان تجارت باز بود.برای تضمین این موارد,روزولت دریافت که آمریکا بطریقی به تعامل پایدار با دنیا نیاز دارد که هرگز قبل از آن سابقه نداشته است.
هملتن به روشنی توضیح می دهد که چگونه روزولت در گرماگرم هدایت استراتژی جنگ در بزرگترین جنگ تاریخ بشر همواره چشمانش را به طراحی پس از جنگ دوخته بود.با اینکه هنوز کنگره و عامه مردم به مشارکت آمریکا مظنون بودند,او با تردستی به ارائه پیشنهادها و طرح هایی پرداخت تا این مرتبه مطمئن شود که برخلاف دوره پس از جنگ جهانی اول,آمریکا به حفظ صلح کمک می کند.در این راه به کمک استالین و چرچیل نیاز داشت,به همین علت با سختی و مشقت به اقصی نقاط جهان برای ملاقات آنها در اجلاس ها سفر می کرد.(برای درک رنج وسختی روزولت بخاطر بسپارید که سفرش برای ملاقات چرچیل در کازابلانکا در سال 1943مستلزم سفر طولانی با قطار به میامی,یک پرواز ده ساعته به ترینیداد,یک پرواز نه ساعته به برزیل,یک پرواز19ساعته به گامبیا و در نهایت پروازی 9ساعته به کازابلانکا بود.این همه برای مردی مبتلا به فلج  ونارسایی قلبی بود که از سال 1932در هواپیمایی سوار نشده بود.) 
*یک نظام جهانی
رؤیای روزولت برای یک نظام جهانی همچنانکه امید داشت بطور دقیق عمدتا" بخاطر اتحاد جماهیر شوروی و رفتار پساجنگ آن کارگر نیفتاد.اما بیشتر آن از تبدیل ملل متحد به یک سیستم تجارت جهانی باز تا دادن استقلال به کشورهای مستعمره توسط امپراطورهای اروپایی بوقوع پیوست.و مانع بزرگ رؤیای آمریکا اتحادجماهیر شوروی خود در سال1991از هم فروپاشید.
نتایج شگفت انگیز بوده است.خیلی از مورخین خاطرنشان ساخته اند که ما در زمانه ای بی سابقه زندگی می کنیم.دوره از سال1945بعنوان دوره ای بدون جنگ بین قدرت های عمده دنیا شناخته شده است.بخش عمده تاریخ انسان قبلی قصه بازرگانی اقتصادی,نزاع سیاسی و جنگ تکراری بود.از سال1945در زمانی زندگی کرده ایم که جان لوئیس گادس آن را "صلح طولانی"نامیده است.در طی دوره صلح طولانی,ما همچنین دهه ها افزایش درآمدها,استانداردهای زندگی و سلامتی را در سراسر جهان و نیز آمریکا داشته ایم.
 روزولت هنگام شروع طراحی سیستم خود منزوی بود.ایده های برجسته سیاست خارجی آمریکا در آن زمان بوسیله جنبشی بنام "اول آمریکا"عرضه می گردید.تفکرات بومی گرایی,انزوای جهانی و ضدیت با یهود این  جنبش موجب گردیده بود که نگرش رو به خارج آمریکا سیاست احمق ها عنوان شود.ظهور هیتلر و جنگ جهانی دوم موجب گردید که آمریکایی ها دریابند که برای کشوری با اندازه و مقیاس آمریکا انزوای جهانی و منافع تنگ نظرانه به ناامنی و بلای جهانی منتهی می گردد.انسان در شگفت است که چه چیزی این مرتبه موجب می شود تا جنبشی های امروز"اول آمریکا"دوباره همان درس را بیاموزند.
(Source:The Daily Star)
نوشته شده توسط;روزنامه نگار و مؤلف هندی آمریکایی فرید زکریا
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور