نفت خانواده عیالواری است.علی رغم اینکه بنظر می رسد  مراکز تفریحی و زیارتی زیادی در مکان های خوش و آب هوای مختلف کشور دارد ولی نحوه استفاده پرسنل با سایر وزارتخانه ها بسیار متفاوت است. به استثنای جماعتی خاص و علی حده اکثریت کارمندان و کارکنان تازه اگر خیلی خوش شانس باشند بندرت طی دوران خدمت خود امکان تجربه مکرر حضور در اقامتگاهی را می یابند.بعنوان مثال،اینجانب  با ۲۷سال کار امسال برای اولین مرتبه شانس اقامت در هتل سه ستاره ای در شهر سرعین استان اردبیل را به اتفاق خانواده یافتم!در بدو ورود هم نماینده ویژه شرکت عظیم نفت طبق قانون قریب به ۹میلیون تومان برای خانواده ای پنج نفره جهت پنج شب اقامت به منظور واریز به حساب هتل مطالبه کرد که عندالمطالبه نیز پرداخت شد!بماند که هزینه رفت و برگشت را هم شخصا" متحمل شدم،شرایط  داشتن مهمان و همراه هم بسیار سخت تر از مراکز نظامی و امنیتی است!!
وضعیت دارو و درمان نفت هم خیلی چنگی به دل نمی زند.بیمارستان،دفترچه و تعرفه ها بنظر می رسد که بیشتر با انگیزه محدودیت، خاص هستند.البته قوانینی برای معرفی به مراکز و پزشکان مورد نظر بیمار وجود دارد که گاه ناآگاهی از پروسه و دشواری پیگیری موجب می شود تا خیلی ها از خیر آنها به سهولت بگذرند.بعنوان نمونه،در ارتباط با تعرفه ها،خودم حدود دو سال قبل متجاوز از ۱۵میلیون تومان برای خرید لنز چشم هزینه کردم که بعدا" فقط ۲میلیون آن را بازپس گرفتم.برای جراحی و ایمپلنت دندان نیز بیش از پنجاه میلیون هزینه کردم که کمتر از ۲۰میلیون آن را گرفتم.موارد بیشماری از هزینه شخصی درمان و خرید دارو هم وجود دارد که ارزش پیگیری  را   ندارند!!
این همه در حالی است که کارکنان سایر مراکز و وزاتخانه های دولتی از آزادی عمل قابل توجهی در حوزه های دارو و درمان  و مراکز اقامتی و تفریحی برخوردارند.
مراکز تفریحی،سرگرمی و رفاهی مستقر در شهرهای محل اسکان کارکنان نفت هم بواسطه تمایل مدیران برای رضایت عموم دیگر از انحصار نفتی ها خارج شده اند و بعلت افزایش کمیت بشدت از کیفیت آنها کاسته شده است.گاهی هم اگر یک مرکز خدماتی بنام نفت هست.ممکن است اصلا" دخلی به نفتی ها نداشته باشد.مثلا" فرودگاه موسوم به نفت و گاز آغاجاری که بطور مرتب خبر افزایش پروازهای آن رسانه ای می شود.اگر چه به هزینه نفت است ولی کارکنان نفت  در استفاده از آن  نسبت به سایر شهروندان هیچ مزیت و امتیازی ندارند!!
سایر مزایا و مشوق های شغلی نیز کم و بیش از چنین وضعیتی برخوردارند.این در حالی است که شرایط زندگی در مناطق نفتی خاص از جمله حوزه نفت و گاز آغاجاری بعلت شرایط اقلیمی و عدم وجود امکانات نیز کارکنان و خانواده های آنان را مستعد بیماری های روحی و جسمی متنوعی می کند بطریقی که در دهه سوم کار حضور شان گرمی بخش مراکز درمانی شهرهای کمی برخوردارتر پیرامون حوزه کاری می گردد!!
با این اوصاف،شاید تا چند سال قبل تنها مشوق و انگیزه ادامه کار کارکنان مناطق نفتی خاص در دهه سوم خدمت  ،حقوق و مزایای نسبتا" مطلوبی بود که بی شک بصورت تدریجی وبا تلاش و تجربه بیش از دو دهه کار سخت به هزینه سلامتی خود و خانواده هایشان دریافت آن میسر شده بود.اما در نهایت این مقوله نیز از تعرضات مصون نماند و چند سال گذشته که تورم بی سابقه و لجام گسیخته خود به خود نفتی ها را فقیرتر از قبل کرده بود علی رغم شعارهای سال رهبری نظام با خمیر مایه تولید،جماعتی خواسته یا ناخواسته حقوق نفتی ها یعنی تولید کنندگان واقعی وطن در بحبوحه شرایط بحرانی تحریم اجنبی را بطرق مختلف هدف قرار دادند و با شخم زدن کامل حقوق و مزایای تیرماه ۱۴۰۲  آخرین میخ را بر تابوت انگیزه کارکنان با مهارت و تجربه نفت کوبیدند!!
اسفناک تر اینکه،در حالی دریافتی واقعی نفتی ها به مدد  فرمول های جادویی ویژه حتی نسبت به ایام مشابه سال های قبل کاهش می یابد که دولتمردان نفتی دو سال اخیر مرتب از کنسل بخش نامه های ضد منابع انسانی وزیر قبلی و افزودن مبالغی با عناوین مختلف به حقوق پایه کارکنان می گویند!
اکنون سوالی که به نشخوار فکری نفتی ها مبدل شده است  این است که مگر طی سالیان گذشته غیر قانونی گرفته ایم که اکنون با توسل به قانون باید از ادامه گرفتن منع شویم و رابطه کم شدن دریافتی با افزایش پایه حقوقی که نتیجه تجربه و مهارت کاری است با کدام قانون جبران خدمت عادلانه تطابق دارد!!
لذا،با این اوصاف بنظر می رسد که  اگر دلسوزان ملک و میهن در جایگاههای قانونی مختلف در شرایط کنونی چاره اساسی نیدیشند.چالش بزرگ و بنیان کن مناطق نفتی یعنی حفظ و نگهداری نیروهای ماهر و با تجربه بغرنج تر از قبل گردیده و تولید را پر هزینه تر می سازد!!
با آن امید که درد را درمانی باشد.
غریب واحدی پور شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری