۲۱دسامبر۲۰۲۱
خیلی از مردم فکر می کنند که داشتن هوش هیجانی به معنای" خوب و مودب "بودن است.اما چنین برداشتی برخی فواید بنیادی رشد و پرورش هوش هیجانی را دچار ابهام  می سازد.
هنگامی که می گویند همکاری "خوب و مودب"است،اغلب اولین چیزی که  به ذهن خطور می کند آن است که کار با او مفرح و سرگرم کننده است.
برای مثال،مدیری ممکن است با ادب بوده و راغب به خوشنود ساختن دیگران باشد.لکن،ممکن است با افراد دارای شغل آزاد گفتگو کنیم و دریابیم که محیط کاری آنها بواسطه مدیر سمی است.از سوی دیگر،بویژه در موقعیت های تجاری،افراد خوب و مودبی هستند که سعی می کنند از تعارض اجتناب ورزند و بنابراین به سهولت فریب می خورند.از اینرو،راجع به فایده کار بر روی هوش هیجانی سوالی بروز می کند.
در حقیقت،ماهر بودن در هریک از چهار مولفه هوش هیجانی  به شما امکان می دهد تا  مقابله و مواجهه در موقع نیاز و به روشی سودمند و استراتژیک تر داشته باشید.این مولفه ها شامل خودآگاهی احساسی،خود مدیریتی،آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه هستند.
 این مولفه ها چگونه در برخورد با یک تعارض بر همدیگر اثر می گذارند؟اگر واقعا" با تعارض مخالف باشید،می توانید بطور کلی از آن اجتناب ورزید.هوش هیجانی روش واسطه ای بین این کرانه ها فراهم می کند. یک خودآگاهی و خود مراقبتی قوی امکان می دهد تا انگیزه های ناگهانی خود یا هر گونه اضطراب و تشویشی را که ممکن است پیرامون یک گفتگو احساس کنید کنترل سازید.یک حس همدلی خیلی پرورش یافته که بخشی از آگاهی اجتماعی است اجازه می دهد تا به موقعیت از نظر فرد دیگر بنگرید،در نتیجه می توانید مباحث خود را بطریقی عرضه کنید که طرف مقابل را به گوش دادن و پذیرش وادارید.و برخورد با تعارض بخش مهمی از مدیریت روابط است.منظور خود را بوضوح و با صدای رسا و بطریقی بگوئید که شخص دیگر بتواند بشنود.
به هرحال، همچنین امکان دارد افراد خاصی که انواع معینی از هوش هیجانی را از خود بروز می دهند در روش های خودشان خیلی استراتژیک باشند.بدین خاطر است که برخورداری از هوش هیجانی قوی بدان معنا است که تا حدی توانایی مدیریت احساسات افراد پیرامون و نیز خودتان را دارید.
سه نوع مختلف همدلی شامل شناختی،احساسی و نگرانی تلقینی (فکری)وجود دارد که در بخش های متفاوت مغز مستقر هستند.
رهبرانی که هوش هیجانی خودشان را رشد و  پرورش می دهند بطور عمد نه فقط بیشتر با همه جنبه های همدلی،بلکه با هر چهار مولفه سابق الذکر هوش هیجانی همگام و همراستا می شوند.باور اینکه هوش هیجانی بطور ساده به معنای خونسرد بودن است،موجب می شود تا آنچه  که این چارچوب را خیلی سودمند می سازد تحت الشعاع قرار گیرد و مانع برخورداری رهبران از گفتگوهای سودمندی  گردد که توانایی آنها برای نفوذ و رهبری را افزایش می دهند.
منبع؛ http://p4s.pt/en
ترجمه و تلخیص؛ غریب واحدی پور