بیش از ربع قرن قبل پس از خاتمه خدمت سربازی بامدرک مهندسی برق از دانشگاه علم و صنعت تهران کارم را در شرکت نفت و گاز آغاجاری شروع کردم.طی این دو دهه و نیم علاوه بر کسب تجربه، به فراخور نیاز شغلی در دوره های آموزشی متنوع و پرشماری شرکت کرده و با افزایش تدریجی سابقه و ضرورت تغییر سنگر در ساختار سازمانی از حوزه های کارشناسی و فنی به حوزه های مدیریتی و انسانی، مدرک کارشناسی ارشد مدیریت استراتژیک را هم از دانشگاه علوم و تحقیقات با صرف هزینه و زمان  و معدل عالی به رزومه شغلی ام افزودم.
مضافا" اینکه،اگرچه تلاشم برای اتمام دوره کارشناسی ارشد زبان خارجی بعلت عوامل خارج از کنترل بی نتیجه ماند و ناچار تلخی ترک تحصیل در آن زمینه را به جان خریدم ولی طی این مدت طولانی حضور در صنعت هیچ گاه از زبان خارجه بعلت نقش بی بدیل آن در انجام وظایف و مسئولیت های سازمانی غافل نشده ام،بطریقی که اکنون حداقل بیش از انگشتان دو دست کتاب های با مضامین فنی کاربردی ،مدیریتی و روانشناسی که بی ربط با صنعت بویژه نفت نیستند،با ترجمه و تالیف چاپ یا در نوبت چاپ دارم.
فراتر اینکه،همیشه دغدغه های حرفه ای و شغلی ام اگر بیش از دغدغه های زندگی خانوادگی نبوده است از آنها هم کمتر نبوده و نیست.صد البته،نفس ادامه خدمت متجاوز از بیست و پنج ساله در منطقه ای محروم از امکانات و مولفه های طبیعی برای یک زندگی حداقلی خود دلیل بارزی بر پیشی گرفتن دغدغه های شغلی بر دغدغه های خانوادگی است!!
این مقدمه را نه برای بیان رزومه شغلی یا خودستایی که به هر دو نیازی ندارم،بلکه بدان علت نقل کردم تا بگویم که رشد حرفه ای و شخصی امثال من که در مقابل سرمایه بیکران نیروی انسانی  نفت قطره بسیار ناچیزی در مقابل اقیانوس هستم به یمن ساختار کهن نفت است که برمبنای رفع دغدغه های معیشتی و زندگی کارکنان با هدف تربیت نیروی انسانی برخوردار از سلامت جسمی و روانی، تعهد، وجدان کاری،خلاقیت و توانمند بعنوان مزیت رقابتی سازمان بنا گردیده است تا در بحران ها وسختی ها گره گشای مشکلات فنی و انسانی بوده و برند شرکت ملی نفت را چون میراثی گرانقدر پاس داشته و  از نسلی به نسل دیگر انتقال دهد.
بی شک،عبور از بحران های چهار دهه گذشته از جمله جنگ و بدتر از جنگ تحریم های بنیان کن اجنبی به برکت وجود چنین سرمایه ای میسور گردیده است.
این همه در حالی است که  متاسفانه از سال ها قبل کم کم سیر تضعیف ساختار نیرو ساز نفت با شکل گیری مافیای رانت خواری که رشد تدریجی  پرهزینه را بر نمی تابید و حیاتش با استاندارد و ساختار جمع نقیضین بود آغاز گردید لذا، ترفیعات آسانسوری بدون کسب تجربه،دانش و مهارت مورد نیاز  برای احراز سمت های خاص از استثناء به قاعده مبدل گردید که شاهد این مدعا نمایندگانی بودند که بدون از طی فرایند لازم در راس هرم سازمان سمتی را پس از پایان دوره نمایندگی  معجزه آسا بدست می آوردند که در ساختار تعریف شده نفت برای یک نخبه پرتلاش و چالشگر نفتی حداقل مستلزم صرف زمانی بیش از دو دهه و نیم بود!!
بدیهی است چنین رانت شیرینی به نمایندگان محدود نشد،بلکه  لابی گران پر قدرت، شیرینی حلاوت ترفیعات آسانسوری  را از  تشنه گان رشد بی هزینه یا کم هزینه در جای جای شرکت های نفتی هم دریغ نکردند!!
بعلاوه،سایر مزایا و امتیازاتی که فلسفه بنیان و استمرار آنها  از ابتدا نیز رفع دغدغه نیروی انسانی بود،اگر چه  با توجه به کثرت خانواده بزرگ نفت نقش چشمگیری در رضایمتندی  نیروی انسانی بدنه اصلی نفت نداشتند ولی همان حداقل ها هم  بتدریج با نگاه تنگ نظرانه حذف شدند و یا گاه بهره مندی از آنها  با اهداف خاصی مهندسی گردید که عمدتا" از حیز انتفاع خارج شدند.
در گام های بعدی ،خدمات درمانی که همیشه از جمله عوامل دغدعه آفرین برای نیروی انسانی  بویژه در مناطق کم برخوردار بوده اند هم از این قاعده مستثنی نشدند و بعلت مشکلات عدیده  اکنون خود  بیت العزل دغدغه های نیروی انسانی گردیده اند.
 این قصه سر درازی دارد،ولی سخن کوتاه کرده و حتی با گذر از زلزله کاهش پاداش بازنشستگی نفتی ها  در چند سال قبل و اثر  آن بر دغدعه زایی بجای دغدغه زدایی برای پرسنل نفت، به آخرین میخ  کوبیده بر ساختار و  نظام استاندارد نفت یعنی به هم ریختن سیستم حقوق و دستمزد می پردازم که دغدغه و قصه پرغصه این ایام نفتی ها و در واقع هدیه ۱۴۰۰برخی از نمایندگان به آنها در بحبوحه طوفان غمبار تورم و گرانی است که به بهانه حقوق های نجومی به عمد یا غیر عمد آخرین فازهای پروژه تخریب برند نفت را تکمیل کرده اند!!
دردناک تر اینکه،چنین کاری پس از شکست فشار حداکثری دشمن صورت گرفته که پرسنل خلاق و عملیاتی نفت در اقصی نقاط میهن طی چند سال گذشته معبر شکنان اصلی خط مقدم نبرد  برای شکست این فشاربوده اند.بنابراین از متولیان انتظار تشویق و قدردانی داشتند!!

با این حال،شگفت انگیزتر سکوت و عدم تحرک کافی نمایندگان مناطق نفتی است،زیرا هم نفتی ها موکلان آنان هستند و هم عمران و آبادانی و رونق حوزه های نمایندگی آنها اغلب مرهون حقوق نفتی ها است که حتی قبل از آن هم بعلت کاهش چشمگیر قدرت خرید کارکنان نفت انگار گرد بی رونقی بر بازار و کسب و کار آنها پاشیده شده بود!!
به همین علت،ناخودآگاه  این گمانه تقویت می شود که مدعیان دیروز و نمایندگان امروز در ابن برهه حساس بجای پیگیری مطالبات توده به رفع دغدغه از محافلی مشغولند که نمایندگی خود را بیش از هر عامل دیگری مدیون آنها هستند.
یا هم بیم آن  می رود که متولیان تفکر "تبدیل نیوساید به شلنگ آباد"در سطح کلان دوباره جان گرفته باشند و از هم پاشیدن سیستم قانونمند حقوق و دستمزد نفت آغاز عملیاتی شدن مکنونات قلبی آنان باشد که بی شک سکوت نمایندگان نفتی حداکثر کاری است که از عهده آنها برمی آید!!
توتم نیوز
غریب واحدی پور
جمعه ۸مرداد۱۴۰۰