نوشته شده توسط ؛کادر تحریریه سایت موفقیت(success) ۳ژوئن۲۰۲۱
آیا تاکنون خواسته اید که حوزه ای از زندگی خود را تغییر دهید و متعهد به انجام آن تغبیر بوده اید،با این وجود کار انجام نشده است؟چرا این اتفاق می افتد؟آیا بدین خاطر است که چگونگی انجام کار را نمی دانید؟آیا شرایطی وجود دارد که شما را از انجام آن تغییر باز می دارد؟
اگر چه می توانیم برای عدم موفقیت در آنچه می گوئیم باید انجام دهیم دلایل متنوعی را بیابیم،ولی بناچار به دلیل اصلی این ناکامی یعنی دیدگاه فکری می رسیم.۸۰درصد موفقیت در هر حوزه ای روانی است و فقط ۲۰درصد فیزیکی و مکانیکی است.اکثر مردم بقدر کفایت راجع به چگونگی انجام کار می دانند،اما آن را به سرانجام  نمی رسانند ، زیرا وضعیت روانی آنها با هدف هایشان هماهنگ  نیست.
اگر قصد تغییر زندگی خود در هر زمینه ای را داشته باشید،برای موفقیت در بالاترین سطح پنج کلید وجود دارد که فقط تغییری را که می خواهید خلق نمی کنند،بلکه آن تغییر را با دوام و پایا می سازند.
۱)بالا بردن استانداردها
اگر چه این ممکن است مشابه با یک فرآیند فکری قدیمی کسل کننده بنظر آید،اما هر  یک از ما که صادق باشیم نباید این حقیقت را انکار کنیم که تغییرات تا هنگامی که بخشی از هویت ما نشوند،تا وقتی که در واقع شروع به دیدن آنها بعنوان استانداردهایی نکنیم که با آنها زندگی می کنیم  به مدت طولانی ادامه نمی یابند،بالا بردن استانداردها بدرستی به معنای تبدیل "بایدها"به "الزام ها"است.هر کسی لیستی از "بایدها" دارد :"من باید زمان بیشتری با کودکان بگذرانم."،"من باید زمان بیشتری صرف برنامه کاری کنم."،"من بایدی کمی وزن خود را کاهش دهم."این پروسه باید و باید و باید ادامه دارد.در این صورت زندگی مردم  واقعا" تغییر نمی کند ولی اگر "بایدها"را به "الزام ها"مبدل کنید، کل زندگی تان تغییر می کند.
من این مثال را خیلی اوقات دیده ام،موقعی مردم هیچ پولی ندارند،اما یکی از والدین آنها مریض می شود، روشی برای بدست آوردن پول جهت تامین هزینه افسانه ای درمان  سرطان می یابند.اگر به کسی بنگرید که بنظر زندگی برتری نسبت به شما دارد،من به گردن می گیرم که در آن حوزه  نسبت به شما استاندارد برتری دارداگر کسی را می بینید که پنج مرتبه در هفته تمرین ورزشی می کند،بدین خاطر نیست که  نسبت به شما وقت بیشتری دارد بلکه بدین علت است که برای او یک الزام است.هرگز  از آن نمی گذرد ،با این  استاندارد شناخته می شود و آن را هر روز زندگی می کند.
هنگامی احساس می کنید که قطعا" باید کاری را انجام دهید،روشی برای انجام آن پیدا خواهید کرد.
۲)باورهای محدود کننده را تغییر دهید
حتی موقعی که هدف خیلی روشن است و بدرستی برای شما رسیدن به آن یک  الزام است،آیا این برای موفقیت کافی است؟اغلب می تواند باشد.اما اگر خود را ناتوان از اقدام و عمل یا در حال عقب کشیدن یا خرابکاری و کارشکنی در کار خود  می یابید،یک دلیل وجود دارد و آن این است که با خود تعارضات درونی دارید.این تعارضات می توانند در ترس ها و تردیدها بروز یابند،یا بصورت باورهای محدود کننده به شکل ترس یا تردیدها نمایان شوند.امکان دارد اشتیاق وافری به تجربه فراوانی مالی مطلق برای توانگر شدن داشته باشید.اما ممکن است باور متعارضی هم داشته باشید که از درو ن تان می گوید،"من نمی خواهم که هیچ کسی مرا قضاوت کند."این دو هدف در تضاد کامل هستند.یا اشتیاق رسیدن به هدفی را دارید اما هم زمان نیز باور دارید که بقدر کفایت برای چنان اتفاقی قوی ،هوشمند یا تحصیل کرده  نیستید.مگر اینکه این تعارضات درونی را کشف کنید،وگرنه موجب شکست تان می شوند.
 یکی از مهم ترین کارهایی که من در همه سمینارها و در تمام  جلسات کوچینگ خود انجام می دهم کمک  به مردم جهت کشف این تعارض و سازمان دهی مجدد نیروهای آنها در یک جهت خاص است .موقعی که انسانی بطور کامل از نوسازماندهی شود،وقتی هر نیرویی درون تان بدون از  هیچ عامل بازدارنده ای به سمت هدفی باشد که در نظر دارید ،سطح اطمینانی حاصل می شود که استوار و ثابت به سمت اقدام و عمل سوق می یابید.در نتیجه از تمام ظرفیت خود بهره برداری کرده و نتایجی ماورای آنچه که امید داشته یا تصور می کنید خلق خواهید کرد.
ادامه دارد
 منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور