نوشته شده توسط؛الیزابت سیگل
مشتریان بطور مشترک با کوچ طرحی را برای اجرا ابداع می کنند که می تواند بر هدفی مالی،اجتماعی،شخصی،یا محیطی تمرکز کند که بطریقی در شادی آنها سهیم است.یعنی اینکه آنچه که در نهایت بعنوان کوچ انجام می دهیم یافتن ریشه های درونی و بیرونی شادی است.
شادی بیرونی ،حاصل چیزی است که انجام می دهیم و موفقیتی است که کسب می کنیم و موضوع محوری "کوچینگ عمل" است‌.در حالیکه شادی درونی موضوع اصلی  "کوچینگ فرآیند"است.درصورتیکه محرک های درونی و بیرونی شادی با هم  ادغام شوند گفتگو می تواند برای هر دو نوع کوچینگ با اقتدار بیشتر صورت گیرد.
در کوچینگ عمل،انرژی گفتگو در جهت اتخاذ تصمیم برای برداشتن گام های بعدی  است.لکن کوچ ها نیز می توانند قطع نظر از جدول زمانی که مشتریان برای خودشان تنظیم می کنند با جلب توجه آنها به چیزی که شادشان می کند سود رسانی کنند.در این صورت کشف ارزش ها و نیازها و حدی  که آنها از طریق مسیر فعلی روشن می شوند امکان پذیر می گردد.بعلاوه اکتشاف عمیق تر در خصوص چیزی که مشتریان را خشنود و تندرست می سازد نیز میسر می شود.
در کوچینگ فرآیند،انرژی به سمت درون است.مشتریان فرصتی می یابند تا از طریق ارتباط با عقل درونی خود، تکه های پازل را برای کشف گام های بعدی به هم مربوط سازند.
چشم انداز مبهم و تاریک غالبا"نومید کننده است،اما کوچ می تواند فواید خلاقانه قرار گرفتن در چنین فضایی را نشان دهد.همچنین  برای مشتری فرصتی جهت توسعه ارتباط مهم تر با شم درونی خودش فراهم می کند و آنچه را که آشکار می شود نیز بصورتی ترکیب می کند که بزرگترین لذت و شادی را درپی داشته باشد.چنین ترکیبی به کوچ امکان می دهد تا مشتری را دوباره به سمت خارج  هدایت کند و نشان دهد که چگونه آنچه را که  شناسایی کرده است در زندگی اش بروز می یابد.
آنسوی همراستا کردن درون و بیرون برای به ارمغان آوردن شادی،بزرگترین روشی که مشتریان می توانند شادی را افزایش دهند انتخاب درست خودشان برای شاد بودن است.معمولا" ما در انتظارات و تقاضاهای زندگی روزانه گرفتار می شویم. گاهی اوقات برنامه روزانه  ما را مملو از انرژی می سازد که برای شروع آن لحظه شماری می کنیم.زمانی نیز احساش تهی بودن کرده و دلمان به کار نمی رود.تفاوت بین این دو حالت ذهنی چیست؟
انتخاب هایی که می کنیم  و انتظاراتی که از پیگیری اهداف خود داریم دروازه ای برای درک وقایع پیرامون ما هستند.درک هم نقش عظیمی در شاد بودن دارد.هر کسی می تواند شادی و لذت را در تعطیلات تجربه کند.لکن،آیا توجه کرده اید که چگونه روز پس از تعطیلی سنگین تر و بی روح تر از هر روز کاری دیگر هفته است حتی اگرچه کاری که انجام می دهید اساسا" مشابه کار روزهای دیگر هفته است.
در این مورد،احساس ما تا حد زیادی از انتظارات خودمان در خصوص چگونگی تجربه محیط های متضاد سرچشمه می گیرد.چنین واقعیتی مطلوب است چون می توانیم در این ارتباطی کاری انجام دهیم.در خصوص تنظیم انتظارات خود یک انتخاب داریم.انتظارات دقیقا" مربوط به چگونگی اجازه دادن به  افکار خودمان جهت رنگ کردن تصویر برای ما هستند.
چه اتفاقی می افتاد اگر معقول تر بودیم و حتی در صورت مواجه شدن با مشکلاتی چالشی و غیر جذاب می توانستیم کنار آمدن با آنها را انتخاب و اجازه دهیم تا افکار  از ذهنمان عبور کنند بی آنکه گرفتار آنها شویم.
فراتر اینکه تصور کنید چه می شد اگر تعطیلی را هر روز تجربه کرده و احساس شور و شادمانی می کردید و زمان و مکانی داشتید که از آنچه عرف است لذت ببرید.
چه عناصری نیاز است به درون تجربه روزانه خودمان بگنجانیم تا چنین ایده آلی  را به یک واقعیت مبدل سازیم؟
بخش خیلی عظیمی از کوچینگ، افزایش آگاهی مشتری بطریقی است که اختلافات بین آنچه  که می گوید و  انتخاب هایی  که  از وجود آنها مطلع نبوده است را آگاهانه درک کند.کوچ می تواند تجربه شادی  درونی و بیرونی ما و روشی را که روزانه بطور فعال برای شادی خود برمی گزینیم به هم مربوط سازد.
الیزابت سیگل کوچ زندگی گواهینامه دار ILCT است.او کوچینگ طراحی زندگی را به کسانی عرضه می کند که قصد دارند با حقیقت درون خودشان مرتبط گردیده و با شم خویش بطور برنامه ریزی شده زندگی کنند.می توانید با او ارتباط برقرار کرده و برای دریافت سیستم طراحی زندگی ده مرحله ای مجانی اش در سایت www.myspirecoaching.com نام نویسی کنید.
 منبع :https://www.lifecoachtraining.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور