این رازی در صنعت است که صرفنظر از تمام عوامل مربوطه واقعا" نوآوری در ارتباط با باور و عدم باور است.
برای مثال،اگر باور کنید که تنها راه صدا زدن یک تاکسی ایستادن در پیاده رو  و دراز کردن دست به سمت خیابان است،به ایستادن در آنجا به امید متوقف شدن تاکسی ادامه می دهید.
لکن،لحظه ای که به تنها روش ممکن انجام کاری توسط افراد پیرامون خود تردید می کنید نوآوری واقعی آغاز می شود.
برای نوآوری و در واقع حرکت از باور به عدم باور نسبت به راه حل های موجود سه اتفاق باید بیفتد.
دسترسی به فضای مشکل :شما بعنوان نوآور  و مشکل نیاز است که با هم تلاقی کنید.اگر شما و مشکل با هم مواجه نشوید هرگز نمی دانید که مشکل وجود دارد.
دسترسی به تکنولوژی:نیاز است که به تکنولوژی و استعدادی دسترسی داشته باشید که عرضه راه حل را امکان پذیر سازد.
عدم باور :برای اندیشیدن در خصوص اینکه روش فعلی انجام کارها  امکان دارد بهترین یا تنها روش انجام امور نباشد تمایل داشته باشید.
این شروع نوآوری است.
طی دهه گذشته،سه شرط مهم فوق بطور قشنگی بطریق مشابه برای استارت آپ ها و شرکت ها به صف شدند.ترکیب گوشی های موبایل،سنسرها،جی پی اس،صفحات لمسی و دسترس پذیری ابری کارآفرینان عادی را قادر می ساخت که راه حل های ریز برای مشکلات کلان ارائه دهند.
این نوآوران یا بی اعتمادان به راه حل های موجود به مشکلات روزانه مانند رزرو یک بلیط پرواز،ارتباط با یک دوست یا گرفتن یک تاکسی دسترسی می یافتند و از قدرت اکوسیستم موبایل برای ساخت،تحویل  و درجه بندی راه حل ها بهره می گرفتند‌.
بطور خلاصه،نوآوران به قلمرو مشکلات  و نیز تکنولوژی توانمند ساز  برای خلق راه حل های مطلوب دسترسی داشتند.ولی امروز بنظر نمی رسد که دیگر آن شرایط مساعد مهیا گردد.
براستی چه چیزی تغییر کرده است؟
در واقع تکنولوژی  توانمند ساز از تکنولوژی های وب و موبایل  به تکنولوژی عمیق مانند اینترنت اشیاء،هوش مصنوعی،واقعیت مجازی /واقعیت افزوده ،بلاک چین و بزودی نیز محاسبه گر کوانتوم تغییر یافته است.نتیجه این انتقال آن است که نوآوران آن دسترسی آسان به حوزه های مشکل را همچنانکه قبلا" داشتند دیگر ندارند.راه حل های مبتنی بر استفاده از موبایل و وب مشکلات دسترس پذیری و ارتباطات را رفع می کردند.چالش های عمومی رفع مشکلاتی مانند:"چگونه بهتر با Xارتباط برقرار کنم؟"؛"چگونه به Yدسترسی بهتری داشته باشم؟"؛"چگونه می توانم خودم کارهایم را انجام دهم؟":چگونه می توانیم واسطهZرا حذف کنیم؟"بودند.در دنیا نوآوران فقط بعنوان یک شهروند تجربه دست اولی با چنین مشکلاتی داشتند ،از اینرو می توانستند به راه حل های موجود باور نداشته و نوآوری کنند.
برای مثال،تجربه چالش و تحریک انگیزه برای یافتن راه حلی با استفاده از یک نرم افزار کاربردی جهت رفع مشکل فقط با انتظار کشیدن در صف بانک میسر می شد.
از سوی دیگر تکنولوژی عمیق،مشکلات با ماهیت کاملا" متفاوتی را در فضاهایی مانند صنعتی ۴(موج چهارم)،شهرهای هوشمند یا وسایل نقلیه اتوماتیک رفع می کند  که اکثر مردم به آنها دسترسی ندارند.
بطور ویژه تر ،تکنولوژی عمیق مشکلات " اتوماسیون هوشمند"را رفع می کند که دیگر در این نوع مشکلات سوال  چگونگی فراهم کردن ارتباط یا دسترسی بهتر نیست،بلکه چگونگی هوشمند سازی ماشین یا حساب بانکی و استفاده از آنها بصورت مستقل و بدون از نیاز به دخالت فرد در پروسه است.
 اکنون مشکلات و راه حل ها عمیق تر می شوند چون این نوع مشکلات مربوط به حوزه ویژه ای هستند  در نتیجه تعداد اندکی از مردم به آنها دسترسی دارند همچنانکه تعداد کمی از مردم نیز به تکنولوژی عمیق توانمند ساز دسترسی دارند.این فقدان دسترسی الزام اول تقاطع مسیرها با مشکل و الزام نهائی عدم باور به راه حل های موجود را نقض می کند.همچنین الزام دسترسی (یا تجربه ساخت محصولات توسط)به تکنولوژی مورد نیاز برای نوآوری را هم نقض می کندکه این خود شامل  دسترسی به اطلاعات مورد نیاز برای عملیاتی کردن راه حل های تکنولوژی عمیق یا استعداد انسانی ضروری است که بتواند از تکنولوژی های مورد نیاز برای عرضه یک راه حل استفاده کند.
بنابراین،بدون از دسترسی به فضای مشکل، نوآوران چگونه می توانند راه حل های موجود را باور نداشته باشند؟و بدون از دسترسی به تکنولوژی مورد نیاز چگونه می توانند راه حل ارائه دهند؟
*دسترسی به مشکل
دنیای جدید نیازمند مهارت ها و دانش جدید است.برای اتصال نقاط،ابتدا باید نقاط را بسازید.هر صنعتی مشکلاتی دارد.اولین گام یافتن افرادی جهت شناخت این مشکلات است.برای انجام چنین کاری ،کارشناسان حوزه  مربوطه را تعیین و برای درک عوامل اثرگذار و غیر از اثر گذار وقت صرف کنید.
  در حین این پروسه،قادرید  راجع به چیزی که می بینید و اینکه آن را باور داشته و یا نداشته باشید انتقادی تر فکر کنید.آیا کار"x"را می توان به روش بهتری انجام داد؟آیا اهرم تکنولوژی عمیق می تواند به رفع  یک مشکل بطریق بهتری کمک می کند؟
(Source: forbes.com)
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور