مقاله نویس؛تراویس براد بری
من به اثر بخشی رهبری و هوش مصنوعی می پردازم.
هنگامی که در ابتدا هوش هیجانی به توده معرفی گردید،بعنوان حلقه مفقوده  یافته عجیب و غریبی بکار  رفت که بر اساس آن فراد با آیکیوی متوسط در ۷۰درصد اوقات موفق تر از افراد با بالاترین آیکیو هستند.این نگرش بطور خارق العادهای  فرض فراگیری را که آیکیو را منبع انحصاری موفقیت می دانست دچار تزلزل کرد.
دهه ها تحقیق موجب گردید که  اکنون به هوش هیجانی بعنوان فاکتوری حیاتی اشاره شود که ستاره ها(افراد موفق )را از توده مجزا می کند.ارتباط موفقیت و هوش هیجانی به اندازه ای قوی است که می دانیم ۹۰درصد چهره های برتر دارای هوش هیجانی زیاد هستند.
هوش هیجانی قابلیتی درونی است که  تا حدی ناملموس است.اما بر چگونگی مدیریت رفتار،راهبری مسائل پیچیده اجتماعی و انجام تصمیمات فردی برای رسیدن به نتایج مثبت اثر می گذارد.
هوش هیجانی از چهار مهارت اصلی تشکیل می شود که هر جفت از دو مهارت  اصلی  شخصی و  اجتماعی سرچشمه می گیرند.
مهارت شخصی شامل مهارت های خود مدیریتی و خود آگاهی است که بیشتر بر مهارت شخصی بجای تعاملات با سایر مردم تمرکز می کند.مهارت شخصی توانائی حفظ آگاهی نسبت به احساسات خویش و مدیریت رفتار و تمایلات است.
 خودآگاهی توانائی درک دقیق احساسات و حفظ آگاهی نسبت به آنها هنگام بروز است.
خود مدیریتی  توانائی استفاده از آگاهی نسبت به احساسات برای حفظ قابلیت انعطاف و  کنترل رفتار بطور مثبت است.
مهارت اجتماعی از مهارت های آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه تشکیل می شود؛مهارت اجتماعی توانائی درک خلق و خو،رفتار و انگیزه های سایر مردم به منظور نشان دادن عکس العمل موثر و نیز بهبود کیفیت رابطه است.
آگاهی اجتماعی توانائی درک دقیق منظور دیگران از بروز احساسات و پی بردن به مفهوم  واقعی رفتار آنها است.
مدیریت رابطه توانائی استفاده از آگاهی نسبت به احساسات خویش و دیگران برای مدیریت موفقیت آمیز تعاملات و ارتباطات است.
هوش هیجانی،آیکیو و شخصیت متفاوت هستند.
 منبع؛ https://www.success.com
    ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور