فراموش نمی کنم که بیش از دو دهه قبل معلم  ادبیات سال چهارم  دبیرستانم  هنگامی که می خواست عشق را برای کلاس توصیف کند ابتدا با مقدمه ای طولانی از لاقیدی و وضعیت تا حدودی ناهنجار دختر و پسر جوانی مطابق با معیار آن روز گفتند و سپس افزودند ولی همین دو فرد بمجرد اینکه ازدواج می کنند و کم کم بچه دار می شوند  دیگر  لاقیدی و وضعیت قبل از ازدواج از وجود آنها رخت بر بسته  و خود را نسبت به سرنوشت فرزند خودشان متعهد می دانند بطریقی که برای سعادت و خرسندی او از هر گونه گذشت و فداکاری دریغ نمی ورزند.این چیزی جز همان "عشق واقعی" نیست!!
عصر یک روز از آغازین روزهای  نیمه دوم خرداد ۹۸ که توفیقی نصیبم شد تا  به اتفاق جمعی از فامیل و نزدیکان شاهد عروسی زوج جوان و ان شالله خیلی خوشبختی از نزدیکان در سالن تقریبا" بزرگی باشم، توصیف معلم ادبیاتم از عشق حتی برای لحظه ای از ذهنم خارج نشد! تا اینکه درست هنگامه ای که نه فقط من ،بلکه تمام حاضرین و حتی در و دیوار و صد البته بطور ویژه داماد نیز لحظات بسیار شاد و دلپذیری را تجربه می کردند ناگهان در میان بهت و حیرت حضار ، داماد از کنار عروس و به تعبیری از تخت پادشاهی برخواست و دختر خردسالی را در مقابل دیدگان جمعیت درون سالن و نیز لنز دوربین های عکاسی و فیلم برداری بغل کرد و با خود به جایگاه برگرداند!!
از قرار معلوم آن دختر خردسال حاصل ازدواج ناموفق اول داماد بود که بغض و سیمای مضطرب و نگران او در چنان موقعیت نادری از چشمان پدر دور نمانده بود!!
اگر چه متوجه احساس دیگران در پی این سکانس دردناک مراسم نشدم ولی خودم بد جوری دگرگون شدم بطریقی که اشک از چشمانم جاری شد،زیرا برای  لحظه ای کودکان خردسالی را تصور کردم که ممکن است نه فقط پدر، بلکه حتی گاه مادر خود را نیز سر سفره عقد در حال نشستن با غریبه ای به چشم دیده ،تجسم کرده و یا بعدها در فیلمی ببینند و از آن بدتر اینکه مادرانی را  تجسم کردم که امکان دارد رویت بغض و اشک کودک خود را در چنین شرایطی به همان روش ها تجربه کنند!!
بگذارم و بگذرم که ان شاالله عروس موصوف ،آنقدر وجدان،انسانیت  و مهر و محبت دارد که حتی الامکان جای خالی مادر آن طفل را پر کند ولی اگر اینگونه تجارب آغاز تجارب بمراتب تلخ تری مانند تحمل رفتارهای نامطلوب  ناپدری و نامادری  باشند فی نفسه سرچشمه آسیب های اجتماعی و افت کیفیت خصوصیت شهروندی نسل نو می گردند!!
از اینرو، زوجین جوان نه فقط باید از طریق استحکام روابط و تقویت شجاعت خود برای پذیرش اشتباهات  مانع از  گسیختگی روابط بر اثر گسل بزرگ و غیر قابل ترمیم طلاق گردند،بلکه آنگونه که معلم ادبیات داستان ما به حق عنوان کرده اند سعی کنند پس از بچه دار شدن  با  بروز  "عشق واقعی" و  "تعهد"نسبت به  فرزند خدای ناکرده نگذارند که حاصل زندگی مشترک  آنها به هر دلیلی بواسطه آسیب پذیری روابط شان مستعد تجربه احساسات ناخوشایند و بالطبع به ارمغان آوردن مشکلات عدیده و پر هزینه برای فردای ملک و میهن گردد!!
صد البته،متولیان فرهنگ در خانه،مدرسه و نیز فعالان حوزه فرهنگی در رسانه های مجازی و واقعی به منظور کاهش چنان عوارض پر هزینه ای باید در خصوص  آگاهی بخشی به جوانان در زمینه روابط و مسئولیت های خاص و ویژه آنها پس از ازدواج هم بخوبی نقش آفرینی کنند.
به امید سعادت و خوشبختی تمام کودکان وطن
غریب واحدی پور
توتم نیوز
۲۰خردا ۹۸