ایام نوجوانی  در بین بستگان فرد کم سواد و تقریبا" پا به سنی  را می شناختم و با او ارتباط داشتم که دارای کلام و نگاهی صادقانه بود.
دریغ و افسوس که بتدریج با دفن چنان افرادی,گویا  صداقت هم در حال دفن شدن است.در نتیجه ,گاهی اندیشیدن به فقدان امثال او در گیتی بد جوری روح و روانم را مملو از حس غربت می کند!
مع الوصف, پس از گذر سال ها,تکه کلام صادقانه اش را که همیشه می گفت "بهره غیبی"دارم.هرگز فراموش نکرده ام!
براستی که درست می گفت,زیرا کلام و نگاه او در القای آرامشی بی نظیر به روح و روان والبته برای کسانی که اعتقاد عمیق درونی داشتند در کسری از ثانیه معجزه می کرد.
سال ها از خداوند عمر گرفته و در حوزه های مختلف تجربه کسب کردم تا دریافتم که گویی  قانونگذار خلقت قانونی وضع کرده است تا در قبال سختی و محنتی که بندگان در زمینه ای متحمل می شوند به آنان مرحمتی ارزانی شود,  به گمانم آن "بهره غیبی"هم جلوه ای از لطف و محبت خداوند به بنده ای بود که  روحش در کوران حوادث روزگار آبدیده شده بود! 
امروز هم که گاهی دروضعیت خویش خیلی دقیق می شوم و می بینم که از حوزه های فنی و مدیریتی,نیروی مرموزی مرا بسوی فعالیت در عرصه نوشتن و گفتن در خصوص مهارت های زندگی سوق داده است بطریقی که از هر لذتی لذت بخش تر شکار لحظه ها برای یافتن و ترجمه متونی در این ارتباط برای به اشتراک گذاشتن با مخاطبان است.بار دیگر آن قصه"بهره غیبی" در ذهنم تداعی می گردد!
لذا,با خود می گویم نکند این مرتبه خداوند خواسته است تا به پاس تمام درد ورنج هایی که در گیتی تجربه کرده ام,با عطای "بهره غیبی" کلام و نوشته امثال منی را نه فقط برای نوجوانی از بستگان,بلکه به مدد قدرت فناوری اطلاعات برای نوجوانان و جوانان وطنم آرامش بخش و انرژی زا گرداند تا نسل های بعد هم از صداقت و جادوی کلام و نگاه بگویند!!
از اینرو,وقتی در جمع نوجوانان دبیرستانی صادقانه  از عفریت هایی که بختک گونه روح انسان را عذاب می دهند یعنی کمرویی,گوشه گیری,اضطراب,افسردگی و...سخن گفتم و یادآوری کردم که اگر اکنون به یمن نیروی جوانی با کسب مهارت های لازم از شر چنین بختک هایی خلاص نگردید گذر عمر و یدک کشیدن عناوین جوانی,میانسالی و پیری هم درمانی بر درد شما نخواهند بود!!وقتی با سؤالات حریصانه و نگاه مددجویانه آنها مواجه گردیدم ,هیچ پاداشی برای وقت و هزینه ای که در این راه کرده و می کنم برایم با ارزش تر از تحریک حس انگیزش و کنجکاوی آن نوجوانان برای تلاش جهت تغییر خویشتن نبود!
صد البته ,هنگامی جوانی با فاصله جغرافیایی بسیار دور برای خلاصی از وسوسه های درونی تحریک کننده برای خودکشی,دغدغه های خود را با من در میان می گذارد و بسیاری موارد دیگر باز همان حس بسیار ارزشمند تر از پاداش مادی روح وجانم را سیراب می سازد,در حالیکه همواره نیز ندایی از درون مرا مخاطب خود ساخته و می گوید که این همه جز به مدد "بهره غیبی"میسر نبوده و نیست!!
با آن امید که روز به روز با پیوستن نوجوانان و جوانان بیشتری به جمع مخاطبانم بیش از پیش رضایت درونم افزونتر و به یاری نفس الهام بخش آنان  کلام و نوشته ام برای اثرگذاری در رفع مشکلات عزیزان غنی تر گردد.
غریب واحدی پور 
توتم نیوز
21تیر97